درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آرشيو وبلاگ ![]()
جایی برای جوونی یک شنبه 22 مرداد 1391برچسب:, :: 15:52 :: نويسنده : فرزاد
حس عجیبی دارم... انگار خیلی از من دور شدی... امروز دیدمت درس زمانی که تومنو نمیدیدی... قلبم لرزید... چشمات... یادش دیونم میکنه... یاد لحظه ای که تو آغوش من بودیو بوسیدنشون شیرین بود برام... نمیدونم شاید رد لب های کس دیگ روشون باشه... نفسمو توسینم حبس کردم تا جلو بغضمو بگیرم... دویدم طرفت که نگاتو از من نگیری... بی دلیل صدات زدم: نرو... ولی لابه لای جمعیت تورو گم کردم... احساس درد کل وجودمو گرفته... چراغ های راه روی بیمارسان پشت سر هم رد میشن و من اسم تورو زمزمه میکنم: نرو تنهام نزار... دکترا داد میزن ببرینش اتاق عمل... ولی دیگ خیلی دیر شده... جونی عاشق با قلبی خسته درغروب غمگین با مرگی سخت و در حصرت دیدن عشقش چشم از دنیای بی کسی و غریبی بست و سمت آسمون پرکشید... تسلیت قلب صبورم دیگ اون دوست نداره... نظرات شما عزیزان:
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
![]() |